کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

نی نی من و بابایی

عشق من در حال تکامل

سلام الان کیان من خوابیده و فرصت زیادی ندارم فقط میخوام یه کوچولو از عشق من در حال تکامل یافتن بنویسم. این روزا بیشتر از هر وقتی با دیدن کیان و بزرگ شدنش خدارو شاکرم.شاکرم به خاطر این هدیه ی نازی که به ما داده،هدیه ای سالم.دیروز کیان من تو چهار ماه و دوازده روزگی اولین غلت خوردن رو تجربه کرد و کلی منو ذوق مرگ کرد که سریع از اون لحظه ی شیرین عکسیدم پسر من دیگه انگشت پاشو میخوره وکلی حال میکنه پسر من سوار روروئک میشه و ما کلی حال میکنیم خداااااایا شکرت عکس در ادامه ی مطلب... پسرررررررررررررم عاشقتیم ...
23 فروردين 1391

چهار ماهگی کیان

سلام قبل از هر چیز ی 4 ماهگی کیان جونم با سه روز تاخیر مبااااارک.  علت اینکه نتونستم توی همون روز مطلب بنویسم این بود که ما توی قطار تشریف داشتیم و به اینترنت دسترسی نداشتیم.بله ایام عید به یه چشم به هم زدن تموم شد و ما برگشتیم سر خونه زندگیمون.امروز هم سیزده مون رو به در کردیم.واای خدایااا شکرت که دیگه درسمون تموم شده و مثل اون روزا نمیخوایم فردا بریم مدرسه اَه اَه اَه چه ضد حالی بودااااا بگذریم...  از ماجراهای عید و آقا کیان بگم که واقعا جالب بود!!! آقا پسر ما عید رو به کام مامان و باباش کوفت کرد!از بس که این گل پسر ما از مهمونی و مهمون و شلوغی بیزار بود.وقتی مهمونی میرفتیم انقدر نق نق میکرد که حد نداشت و از همه ب...
13 فروردين 1391

عید نوروز 1391

سلااااااااااااااااام عید همه ی دوستای وبلاگیمون و نینی هاشون مبااااارک. واای که امسال چه عید قشنگیه چون یه جوجه کنار ماست. هم اکنون ما در اصفهان به سر میبریم و خونه ی مامان جون و آقا جون آقا کیان هستیم.از گل پسری بگم که تو قطار خیلی پسر خوبی بود و همش خواب بود فقط یه کوچولو نق نق کرد ولی به جاش وقتی رسیدیم خونه تا شب که خوابید گریه کرد و بی قراری کرد نمیدونم چرا! آقا کیان ما این دم عیدی خودش رو چنگ زده و حسابی به صورتش صفا داده! صورتش هم کلی هم دونه زده که در عکس ها مشاهده میکنید... به دلیل ضیق وقت و دید و بازدید عید از نوشتن باقی خاطرات کیان معذورم. امیدوارم به همگی خوش بگذره مواظب خودتون باشین   ال...
7 فروردين 1391
1